محل تبلیغات شما



امروز برای ناهار شوید پلو با لوبیای چشم بلبلی(پلوی مورد علاقه بابا) و مرغ زعفرونی درست کردم. 

موقع شامم یهو جنوبی درونم پررنگ شد، پاشدم سوپ دال عدس درست کردم. آخ که بابا چقدررر تعریف کرد ازش. انقد تعریف کرد که آب شدم رفتم تو زمین.  و 4 بار کاسه‌ش رو پر کرد ^-^ 

یهو بعد شام شروع کرد سرفه کردن، گفتم چی شده؟ کاشف به عمل اومد امروز سوار مترو شده و یه بارم دستش رو زده به صورتش. ازون موقع اومدم تو اتاق و فقط گریه می‌کنم. خدایا :( 
لطفا مراقب امن‌ترین پناهگاه من باش. خودت خوب می‌دونی که این روزها تنهاترینم. واقعا طاقت مریضیش رو ندارم.  

#حال_ناخوش  


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها